امام صادق برای او دعا نکرد.

 

فردی که امام صادق برایش دعا نکرد!

یکی بود یکی نبود.مرد تنبلی در مدینه بود که از کار کردن خوشش نمی آمد. اما عاشق خوردن و خوابیدن بود. صبح تا شب می خورد و شب تا صبح زیر نور ماه می خوابید. یک روز ظهر که طبق عادت معمول به سراغ آشپزخانه رفت دید خبری از غذا نیست. با خود گفت : ای دل غافل، یک دانه خرما هم نمانده!

مرد بلند شد و لباسش را پوشید، اینقدر خورده بود که به زور لباس به تنش رفت، زنش آمد و گفت: « چه عجب تنبل از جایت بلند شده ای! کجا می خواهی بروی ؟

مرد گفت: « فکر بکری دارم که به زودی زندگی مان از این رو به آن رو می شود و خوراک بره خوراکمان می گردد.» زن گفت: « خدا بخیر بگذراند.»

مرد رفت تا در کوچه به امام صادق (ع) برخورد ، جلو آمد و به امام گفت : « ای پسر رسول خدا خواسته ای از شما دارم.»

امام با لبخند گفتند: « بفرما»

مرد گفت : « دعایی برای من بخوان تا خداوند به من پول زیادی دهد برای همیشه بساط راحتی و آسایش ما فراهم گردد.

امام صادق ناراحت شد و آرام گفت : «من هرگز برایت دعا نمی کنم.»

مرد با تعجب پرسید چرا؟

امام فرمود: خداوند برای تو یک راه گذاشته است.

مرد گفت: « چه راهی ؟»

امام گفت: « خداوند دستور داده با کار کردن به دنبال غذا و سرمایه بروید. اما تو می خواهی در خانه خودت بنشینی و با دعا کردن پولدار شوی.

بچه گلم از این داستان چه درسی میگیری و یاد چه بیتی می افتی ؟

نابرده رنج ..................................

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...