کارتون ها را جدی بگیرید.

” دخترک ۱۴ سالش به زودی تمام می شود. در صفحه شخصی اش نوشته ای را که دست به دست چرخیده با من و دیگر دوستانش به اشتراک گذاشته است. آن نوشته چنین است: از من می خواهی درست رفتار کنم؟‌ من وقتی کودکی بیش نبودم تارزان را تقریبا عریان دیده ام، دیده ام سیندرلا نیمه شب به خانه بازگشته، پینوکیو مرتب دروغ گفته، علاء الدین دزدی کرده، بتمن با سرعت بالای ۲۰۰ تا در ساعت رانندگی کرده ، سفید برفی همراه ۷ مرد در یک خانه زندگی کرده، پاپای (همان ملوان زبل ما ایرانی ها) پیپ کشیده و بدنش را خالکوبی کرده، شگی و اسکوبی هیپی هایی بودند که مسائل مرموز را حل می کردند در حالیکه مدام هله و هوله می خوردند، من چه گناهی کرده ام؟ هر آدمی که کودکی ای مانند من داشته باشد حال و روز بهتری از من نخواهد داشت. ”

این جمله ها، تنها بخشی از یک واقعیت عینی است که ما از آن غافلیم. باید باور کنیم و بپذیریم که امروزه، رقيبي به نام تربيت رسانه اي از راه سي دي، ماهواره و اينترنت جايگزين فضاهاي تربيتي خانواده ها شده است‌. اين امر تهديدي جدي و نگران كننده براي والدين محسوب مي شود. وسايل ارتباط جمعي سرعتي وصف ناپذير يافته و زمان و مكان را درنورديده است و هيچ مانعي را بر سر راه خود نمی بیند. درجه نفوذ رسانه در جوامع و آثار آن به حدی است که یک رویارویی هدفمند را می طلبد. باید تاکید کرد که کودکان و نوجوانان در اثر پذیری از رسانه، با والدین خود فرق دارند. آنها میان « جهان واقعی » و «جهان رسانه ای» فرق نمی گذارند و در به کارگیری رسانه بسیار راحت تر از والدین خود عمل می کنند.

سخن گفتن از زیان های استفاده خام و بی پروا از رسانه، یک تکرار بی پایان است. حجم عظیم مقالات در این موضوع نشان از حساسیت جامعه نخبگان در ایران و دیگر کشور ها در اثرگذاری های رسانه بر رفتار ناخودآگاه مخاطب دارد. تنها برای نمونه اشاره ای بر آثار بد تلویزیون که یکی از پرمخاطب ترین رسانه هاست، خواهیم داشت:

تلویزیون نشان داده است که در برانگیختن سلیقه ها، بهتر از برانگیختن فعالیت های فکری یا خلاق عمل می کند. یک نگرانی واقعی که در این باره وجود دارد این است که این بزرگ شدن زودرس و این تصاویر از زندگی بزرگسالان که در دسترس کودکان قرار می گیرد، قبل از آن که او واقعا آمادگی تشخیص آنها را داشته باشد، ممکن است گمراه کننده باشد و شاید کودکان را تا آن میزان که از فرایند رشد وحشت کنند، دلسرد کند.

تقلید از بازیگران فیلم ها، همزیستی و هماهنگی نوجوانان و جوانان را با بزرگسالان دشوار کرده است. تحت تاثیر افکار تلقین شده ،به وسیله فیلم ها، ناسازگاری اجتماعی بروز می کند .اطفال ونوجوانان از لحاظ تصور وتجسم ذهنی به معیارهایی می گرایند که ساخته و پرداخته جامعه دیگر وهماهنگ با ویژگی آنان است.

براساس پژوهش های فراوانی که در آمریکا و انگلستان درباره تاثیر تلویزیون بر روی کودکان به عمل آمده است، می توان ابتدا این نتیجه را گرفت که تلویزیون مانند دیگر وسایل، بدون دقت و تفکیک محتوایی، چون بچه ها را با مسائل و ارزش های افراد بالغ رو برو می کند، اضطراب های آنان را هم درباره آینده شان و همچنین احساس عدم امنیتشان را افزایش می دهد و خیلی زود پیچیدگی شرایط خانوادگی و اجتماعی و انسانی را بر آنها آشکار می سازد.

دیدن کارتون آرتور، فیلم  consuming kidsو یا شخصیت هایی مثل پرینسس فراگی، زیبای خفته، سیندرلا و یا نمونه بارزتری مثل باربی همه، گواه برنامه ریزی این رسانه برای الگوسازی و رفتارسازی مخاطبان نوجوان است. البته اگر بخواهیم کمی منصف باشیم و نقدی بر تولیدات رسانه ای خودمان هم کنیم، باید بپذیریم همچنانکه تاثیر کمبودهای محتوایی سریالی مثل “هادی و هدی” که برای کودکان دهه شصت الگوساز شد را در رفتار جوانان این روزها می بینیم، باید خود را برای مقابله با ناهنجاری های رفتاری کودکان امروزمان که فیلمی مانند” شهرموشهای۲″ را می بییند هم آماده کنیم.

 

در نتیجه، همچنان که روشن است برای اصلاح جامعه و ایجاد هر گونه تغییر در رفتار عمومی شهروندان و بهبود روابط اجتماعی به تربیت و پرورش نسل جدید نیازمندیم . اگر بخواهیم فرزندانمان مانند ما نباشند یا بهتر از ما باشند، باید برای تربیت آنان برنامه ریزی و اهتمام کنیم. انتقال ارزش­های رفتاری و هنجارهای اجتماعی و باورهای دینی و بایدها و نبایدهای اخلاقی از نسلی به نسل دیگر خواه در محیط خانواده و خواه در مدرسه و سطح جامعه از طریق تربیت صورت می گیرد و ما باید در گام نخست، واقع بینانه، بپذیریم که رسانه بیش از و پیش از خانواده در حال تربیت کودک و نوجوان است و در گام بعدی فهمیدن و فهماندن رسانه در دستور کار قرار گیرد.

کارشناسان علوم دینی و روانشناسی برای جلوگیری از آسیب های رسانه در خانواده ، پایبندی و تحکیم اصول تربیت رسانه ای زیر را ضروری می دانند:

منشور اصول تربیت رسانه ای در خانواده:

  1. اصل حاکمیت قانون : رفتار رسانه ای والدین می بایست ضابطه مند باشند.

  2. اصل مسئولیت‌پذیری: والدین و فرزندان باید مسئولیت‌های خودشان را درباره استفاده از رسانه‌ها بپذیرد.

  3. اصل آموزش و آگاه‌سازی: والدین باید آگاهی های لازم درباره مسائل تربیت رسانه ای فرزندان را کسب کنند.

  4. اصل الگو سازی : والدین باید برای فرزندان خود الگوهای مناسب رفتاری بسازند.

  5. اصل مدیریت : زمان و مکان استفاده از رسانه باید مدیریت شود.

  6. اصل جایگزین سازی: برای کاهش آسیب های رسانه ای، باید جایگزین های صحیح تعریف شود.

  7. اصل همراهی : همراهی والدین با فرزندان در فعالیت های رسانه ای می تواند کمک کننده باشد.

  8. اصل ایمن سازی : والدین باید فرزندان خود را در برابر خطرات و لغزش های احتمالی ایمن کنند.

  9. اصل تدریج و استمرار : هر آموزش و تغییر رفتاری باید تدریجی و مستمر باشد.

  10. پاصل اقتدار همراه با اعتماد صیمیت و مهربانی: والدین باید روش درست برخورد با فرزندان را از نظر تربیتی و اخلاقی بشناسند و حرکت هایشان همراه با اعتماد و صمیمیت و مهربانی باشد.

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...