چگونه پدر و مادر خوبی باشیم.

واکنش به رفتارها بدون قضاوت

 

  1. احساسات و نیاز های کودکان خود را نادیده نگیرید.

فرض کنید فرزند شما به خاطر موضوعی نزد شما می آید. چگونه با  آنها برخورد می کنید. آیا گفته های هرچند نادرست و کم اهمیت آنها را نادیده می گیرید، انکار می کنید و یا از آنها چشم پوشی می کنید؟  برای مثال اجازه دهید فرض کنیم کودک روز گذشته با شما درباره خرید نوشت افزار مدرسه صحبت کرده و قرار بر این بوده که امروز آنها را تهیه کنید. حال اگر شما به آنها بگویید« داری درباره چی صحبت می کنی؟» این سوال گیج کننده پیش می آید که چه اتفاقی در گفت و گوی شما رخ داده و کجای کار اشتباه بوده.

مثال دیگر زمانی می تواند باشد که فرزندتان به خاطر چیزی ترسیده، ممکنه به نظر شما غیرمنطقی بیاد و بگویید:« از چیزای کوچکی مثل اینم میخوای بترسی؟!  » این واکنش  به جای اینکه به آنها آرامش بدهد فرزندتان رو مضطرب تر و ناراحت تر می کند.

درک آنچه که می گویید و شکلی که واکنش نشان می دهید تاثیر بسزایی در عزت نفس کودک و رفتار آنها دارد. از انتقاد کردن یا شرمنده کردن آنها به خاطر احساساتشان بپرهیزید که این کار منجر به کاهش عزت نفس و به وجود آمدن مشکلات روحی روانی در آینده خواهد شد.

2با کودک سروکار دارید.

از به کار بردن کلماتی مانند « خودتو جمع کن بابا» یا « اینقدر احساساتی نباش» خود داری کنید . این انکار احساسات کودک شماست و به آنها حس بی حمایت بودن می دهد.

اگر معتقدید باید خیلی رفتار دوستانه محکمی داشته باشید دارید مهمه که توازنی بین انضباط و مهربانی ایجاد کنید. و این کار به سادگی فراهم کردن نیاز های اساسی مانند غذا و امنتیت برای آنها نیست.

از  نادیده گرفتن احساسات فرزند خود چشم پوشی کنید. با فراهم کردن حمایت عاطفی و ثبات در زندگی فرزندتون آنها بیشتر به شما و دیگران دوستانه اعتماد می کنند. و بیشتر محترمانه رفتار می کنند.

 

3 تقویت رفتار های مثبت کودک.

مهم است که کودکتان را تشویق کنید. حتی اگر فرزندتون از چیزی می ترسد، آنها را به خاطر ترسشان نکوهش نکنید. مطمئن شوید که آنها را برای پیدا کردن راهی سالم جهت غلبه بر ترسشان تشویق می کنید. بعضی از چیز هایی که می توانید برای  کاهش اضطراب فرزندتون انجام دهید شامل موارد زیر است:

تغییر توقعات از فرزندتون. برای مثال اگر بچه شما از ورزش لذت نمیبره نباید توقع داشته باشید روزی او یک قهرمان ورزشی شود.

تقویت توانایی های فردی فرزندتان. برای مثال ممکن است توانایی شخصی فرزندتان را در  خلاقیت و آفرینندگی کشف کنید و به دنبال  یافتن راه هایی برای پرورش این خلاقیت بر اساس قوانین منظم باشید.

به فرزندتان اجازه دهید که بفهمد چگونه کار ها را به شیوه خودش انجام دهد. مانند رسیدگی به اختلاف کوچک با یک دوست.

به فرزندتان کمک کنید که استراتژی های سالم برای ارتباط با احساسات و بیان آن را در خود توسعه دهد. مانند صحبت کردن درباره آنها و یا نوشتن در یک دفتر.

4 از کودکتون انتظار نداشته باشید مثل بزگسالان رفتار کند.

مثلا فرض کنید شما برنامه دارید که با فامیل در تعطیلات ملاقات کنید، و می خواهید بچه هاتون هم برای ملاقات ببرید. ممکنه بین شما و خانواده درباره این که فرزند شما چگونه باید رفتار کند اختلاف وجود داشته باشد.  به کودکان اجازه دهید تا کودک باشند.

متوجه باشید که کودکان بیشتر از بزرگسالان خسته، زودرنج و کم حوصله می شوند. آنها ممکنه کمتر از بزرگسالان حوصله نشستن در ماشین را به مدت طولانی داشته باشند.

وقتی آنها ناراحت هستند، تلاش کنید بفهمید منشا آن از کجاست: احساس گرسنگی،عصبانیت،تنهایی، یا خستگی. از به کار بردن جملاتی نظیر:« آروم باش و این کارا رو تموم کن»  امتناع کنید و به دلایل احتمالی پشت این رفتار توجه کنید.

5 فهمیده پاسخ دهید به جای اینکه با عصبانیت پاسخ دهید.

تا جاییکه ممکن است در مقابل کودک خود شکیبا باشید. زمان هایی که ممکن است ناراحت باشی آگاهی داشته باشید که آن حادثه چگونه فهمیده و درک می شود.

زمانی که عصبانی هستید و نمی توانید خشم خود را کنترل کنید پیشنهاد می کنم یک دقیقه راه بروید و نفس عمیق بکشید. این میتونه بهترین راه برای شما باشد تا قبل از واکنش، ذهن خود را آرام کنید. تلاش کنید تا از احساسات خود آگاه تر شوید همانطور که سعی می کنید به انها اجازه ندهید شما را کنترل کنند. اگر احساس کردید استرس دارید چند دقیقه را به خودتان اختصاص دهید تا آرام شوید.

حاضر باشید تا معذرت خواهی کنید. کودکان کامل نیستند، والدین هم همنیطور که مشکلی هم نیست. اگر شما با عصبانیت رفتار کردید معذرت خواهی کنید و مطمئن شوید که کودک فهمیده که  عصبانیت  راه حل مشکلی نیست.

6 احساسات آنها را مشخص کنید و برای آن  ارزش قائل شوید حتی اگر نتوانید آنچه را که می خواهند انجام دهید. این امر به بیان نمودن، مشخص کردن و صحبت کردن کودکان (درباره احساساتشون) کمک میکنه.

برای مثال «من می دونم ناراحتی که از پارک میریم. زمانی که تو میخوای بمونی و بازی کنی دیگه سرگرمی ای وجود نداره چون خیلی دیر میشه( فک کنم منظورش اینه وسیله های بازی خاموش میشن)، ما باید بریم خونه تا وقت داشته باشیم یه چیزی بخوریم.  سیب زمینی آتیشی می خوای یا ذرت  با جوجه؟ »

یا «من می دونم دوست داری بازی ویدئویی انجام بدی ، خب خیلی هم جالبه اما زیادیش برای تو خوب نیست و دو ساعتتو بازی کردی، پس الان وقتشه که تمومش کنی. اگر نمیدونی بعدش چکار کنی من چند تا پیشنهاد دارم برات یا اینکه میتونی بری( لباساتا بشوری تا فردا بچه ها از کنارت فرار نکنن).

 

7 اگر متوجه نباشید مضطرب می شوند.

گاهی اوقات فرزنتدون ممکننه غمگین باشه و شما ندونید چرا. به جای اینکه بگید بچه سخت گیر و ایراد گیره تلاشتنونو کنید تا بفهمید چرا  اون ناراحته. باهاش دلسوزی کنید و بهش قوت قلب بدید حتی اگه ندونید مشکل از کجاست.

ازش سوال کنید« اخم کردی چرا؟ مشکلی پیش اومده عزیزم؟» « میبنیم که لب و لوچت آویزونه، چی شده؟»

بچه های کوچکتر و کودکان  ممکن است به خاطر مشکلاتی با هم جروبحث کنن یا به خاطر چیز هایی که شمارا آزار میده ناراحت بشن، صبور باشید و تلاش کنید تا آنها را بفهمید.

بخش دوم: ایجاد یک محیط پرورشی سالم

1از بروز احساسات متضاد پرهیز کنید.

کودکان به استحکام و ثبات روحی نیاز دارند. احساسات آنها درباره دوست داشتن را از بین نبرید که  این سوال را براشون به وجود بیاره که یه مشکل اساسی درباره اونها وجود داره.

یه یادداشتی از احساساتتان بردارید. آیا گاهی وقت ها کنترل احساساتتون از دستتون خارج میشه؟ اگر اینطوره تلاش کنید به خودتان کمک کنید.

بچه ها به احتمال زیاد نمیدونن چی شما را اذیت می کند مخصوصا اگر زیر 12 سال باشند. آنها هنوز آمادگی به کار بردن احساسات متنوع را ندارند.

تلاش کنید یک محیط محکم عاطفی برای فرزندتون به وجود بیارید و از منفی گرایی تا حد ممکن بپرهیزید.اگر محیط دائما منفی و ناخوشایند باشد کودک گمان می کند که این به خاطر اشتباه اوست و ممکن است در آینده به مشکلات ارزشی دچار شود.

2 کمک برای افزایش عزت نفس کودک شما

اگر خودتون رو دست کم گرفتید سخته که دیگران رو تشویق کنید و اطمینانشون رو افزایش بدید اما برای یه کودک این به والدین بستگی داره که با راهنمایی های خود بهشون این اطمینان را می دهند که آنها که هستند.هر روز چند دقیقه وقت بگذارید تا حس و حال کودکتون رو عوض کنید.

هر روز یک چیز مثبت و خوب به فرزندتون بگید تا عزت نفسش بره بالا.

گرم بغلش کنید. بهشون حس ارزشمندی بدید. بچه ها خیلی حس اعتماد پیدا می کنند اگر از طرف شما مورد حمایت قرار بگیرند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3 برای فرزند خود الگو باشید.

کودکتون به شما نگاه می کند. و اینطوری رفتار شما و بزرگسالان دیگر را می آموزد. بهشون بیاموزید چگونه باید به دیگران احترام بگذراند.

فکر کنید که دوست دارید چگونه رفتار کنید.  تا جاییکه ممکن است در رفتارتون این رو نشان دهید. اگر کودکتون بیداره مطمئن باشید که داره رفتار شما را نگاه میکنه. برای مثال لبخندبزنید و  در مغازه به دیگران سلام دهید. اون جلوه خوب  و مثبت شخصیتتون رو نشان دهید. wink

بهشون یاد بدید گاهی اوقات آدم اشتباه میکنه. بچه ها درک و فهم کمتری دارند و ممکنه همه چیزو سرسری بگیرن.  از به کار بردن جملاتی مانند « من نمیتونم باور کنم دوباره فنجان رو شکستی» پرهیز کنید. مثل این میمونه که شما هیچ وقت چیزی رو یاد نمیگیری. این کم کم این تصور رو در ذهن کودک ایجاد میکنه که آنها ذاتا نمی توانند یاد بگیرند. همیشه این رو به یاد داشته باشید که کودکان مانند اسفنج از شما یاد میگیرند پس خیلی مهمه که حواستون به چیزایی که پیششون میگید باشه.

کاری کنید احساس کنند می توانند با اطمینان خاطر به شما اعتماد کنند. یک الگو خوب کودک خودش را سرحال می خواهد نه مضطرب. برای مثال  در گفت و گو هاتون باهاشون جروبحث منطقی کنید که نشون بدید واقعا و فعالانه دارید گوش میدهید. اگر حواسشون رو پرت نکنید و بهشون توجه کنید می توانید اعتماد را بسازید.

4 یه زمانی رو برای گوش دادن دقیق به حرفاشون اختصاص دهید.

  به آنچه فرزندتون علاقه داره توجه کنید و به حرفاشون مشتاقانه گوش کنید. حتی اگر دارند حرفایی می زنند که دوست ندارید یا خیلی خسته اید. و بهشون چند تا پیشنهاد کنید حتی اگر باهاشون مخالف هستید. ( بهتر است به جای مخالفت اولیه این حس رو به وجود بیارید که این کاری که میخوای را منم میخوام انجام بدیم. بعد در حین مسیر رسیدن به هدف مشکلاتی رو که سر راه وجود داره بهشون نشون بدیم تا کودک مشکلات رو مانع رسیدن به هدف بدونه نه شما را).

5  از رفتار کودکتون خشمگین یا ناامید نشوید.

صبور باشید  تا جاییکه که می توانید. کودکان برای آرام شدن به شما نگاه می کنند، و اگر با خشم رفتار کنید حس بدی پیدا می کنند.

 بچه ها برای امنیت ، بقا، و دوست داشته شدن به شما نیاز دارند. اگر شما بخواهید رابطه را  طبق دلخواهتون و با بی توجهی به نیاز های کودک دستکاری کنید بچه خیلی آسیب میبینه.

برای مثال فرض کنید کودک شما از رفتن به جایی با شما اضطراب داره. حس می کنید که بهتره یکم دیرتر برید تا نگرانی فرزندتون بالا نره. در این مواقع از گفتن این جملات پرهیز کنید. « من نمی دونم تو چرا اینقدر مضطربی»« من خیلی خوشحالم که میخوام برم اونجا» « بجنب دیگه باعث میشی ما دیر برسیم).

به جاش احساساتش رو ردگیری کنید. برای مثال چرا ناراحت شدی؟ من می دونم دراین باره نگرانی. منم گاهی اوقات مضطرب میشم. چه کار می تونیم برای کمک بهت انجام بدیم؟ به کودکتون بیاموزید احساسشون رو متعال کنند تا قادر باشند وقتی حس منفی دارند خودشون رو بپذیرند به جای اینکه احساسات رو سرکوب کنند.

6اطمینان خاطر رو به جای عدم اعتماد به نفس در کودک خود به وجود آورید.

اگر کودک شما حس دائمی بد یا به اندازه کافی خوبی نداره احتمالا عزت نفس پایینی داره و در ارتباط با دیگران دچار مشکله. بهشون با فراهم کردن دوستی،حمایت و اطمینان خاطر کمک کنید تا توانایی های اجتماعی خود را افزایش دهند.

کلمات تشویقی رو پیشنهاد بدید.  کاری کنید از آنچه انجام می دهند حس خوبی داشته باشند. به جای اینکه فقط ببیند کجای کارشون اشتباه بوده. جملاتی مانند اینها بگویید: « میدونم امروز روز مزخرفیه اما من بهت اطمینان دارم از پسش بر میای» « من میدونم تو میتونی انجامش بدی» « تو قبلا هم کارای به این بزرگی انجام دادی».

اگر کودک شما از چیزی که گفتید آشفته شد یا عزت نفسش کم شد یه عذرخواهی بهش بدهکارید. به جای اینکه بهشون بگید این اشتباه خودت بود  بگید متاسفم  که این اتفاق اقتاد.

بخش3  :یافتن  راه هایی برای کاهش استرس

1 - از خواسته های ناخوشایند خود آگاه باشید.

پدر و مادر بودن راحت نیست. گاهی ممکنه حس کنید شما غرق در ناامیدی هستید. یک راه مهم برای جلوگیری از ناراحتی فرزندتون مراقبت از نیازمندی های عاطفی خودتان هست. آیا احساس می کنید دوست داشتنی هستید و مورد احترام یا آسیب دیده و بی احترام؟ اگر درباره خودتان و نیازهایتان احساس ناراحتی می کنید ممکنه زمان بیش تری را برای راهنمایی فرزندتون در اختیار داشته باشید. متوجه باشید چگونه وضعیت فعلی کاری و خانوادگی شما بر موقعیت احساسی و سلامت شما تاثیر دارد. به این فکر کنید که این احساس رو برای مدت طولانی داردید یا تنها اخیرا چنین حسی پیدا کردید. اگر تکلیفتون با خودتون مشخص باشه کمتر بچه ها را اذیت می کنید.

از دوستان، خانواده، و اطرافیانتان کمک بگیرید. به فرسودگی دچار نشوید. با دوستان،خانواده، فامیل و دیگران وقت بگذرونید. وقتی که برای خود گذاشته اید را برای استراحت و آرامش خرج کنید نه حل مشکلات زندگی. وقتی برای ورزش، ریلکسیشن، بیرون رفتن با دوستان، و رفرش وضعیت روحی خود به هر وسیله ای که می توانید. ( با یه بستنی سنتی laugh)

2 - ساعاتی را بدون فرزند خود با همسر بگذرانید. هر هفته ساعتی را فکر کنید پدر و مادر نیستید و مثل دوران جوانی خوش بگذرانید.

3 - یک پشتیبان حرفه ای برای خود پیدا کنید.

مخصوصا  افرادی که بدون همسر خود زندگی می کنند. در تربیت ،خودتون رو تنها حس نکنید چون گاهی وقتا میتونه خیلی سخت باشه.  مشاوران یا کارکنان مدرسه ممکنه راه هایی برای راحت تر شدن تربیت برای شما داشته باشند. از مشاور مدرسه منابعی را در رابطه با تربیت بخواهید که به شما کمک کند. به راحتی و به وضوح از مشاور مدرسه برای نگرانی هایی که در این رابطه و یا عواملی که باعث استرس در شما می شود کمک بخواهید. مشاورانی را که مشخصا در امر تربیت کودکان و خانواده تخصص دارند شناسایی کنید. ( این قسمت مربوط به مسایلی بود که در ایران وجود ندارد لذا حذف شد).

4 بر جنبه های خوب روابط خود با فرزند تاکید کنید. گاهی اوقات ممکنه اشتباه کنید اما خوب این کاملا طبیعیه. فقط به یاد داشته باشید که شما دارید تمام تلاشتوننو برای یک پدر یا مادر خوب بودن به خرج می دهید. یه اشتباه کوچک نباد باعث آشفتگی عاطفی شما برای بقیه زندگیتون بشه. مهم این است شما اشتباهاتی رو که مرتکب می شوید شناسایی و جبران کنید. از اشتباهات درس بگیرید. نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و سعی کنید بهترین انسانی باشید که می توانید.

 

نویسنده: Paul Chernyak  

Licensed Professional Counselor

 

مترجم: محمد ولی حسنی

مشاور  تربیتی و مدیرمسئول نشریه اندیشه نو

تلگرام: https://t.me/edtoday

 

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...